کد مطلب:211184 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

ایمان مؤمن
ایمان تمكین نفس است در عقیده و جانب دار یكی عقیده و دیگر عمل - كه هر یك بدون دیگری مفید بخش نیست.

برخی كلمات را نمی توان به یك كلمه معنی كرد زیرا مفاهیم آن در قالب الفاظ جا نمی گیرد و نام او هم برای ادامه ی طریق به مسمی و نشانی است برای پیدا كردن مسمی - كه معنی و مفهوم آن را در مصادیق آن بهتر می توان یافت - مثلا عاطفه - سعادت - عشق از آن الفاظ است كه مفاهیم آن را در اذهان مختلف و در مصادیق بی حد و حصری می توان پیدا كرد.

ایمان هم از همان كلمات است كه باید عقیده و عمل را كه دو جناح و دو بال ایمان است در مصادیق آن كه مؤمن است جستجو كرد تا مطلب مفهوم گردد.

این تعریف جز در لسان شرایع دیده نمی شود زیرا مفاهیم ایمان را باید در مصادیق آن كه جز در مكتب ربوبی است مشاهده كرد و مراتب و مدارج ایمان كه مانند وجود مقول به تشكیك است در مصادیق مختلف آن می توان یافت و كاملترین مصداق مؤمن كسی بود كه لقب امارت مؤمن به او از جانب حق اهدا شد - این منصب آسمانی كمال رتبه ایمان را نشان می دهد و آن امیرالمؤمنین است كه اطلاق بر یك شخص معین گردیده و منصبی خاص آسمانی بوده كه در حق علی بن ابیطالب ابن عم رسول الله و داماد و خلیفه وصی و وزیر او نازل شد و در كتاب امیرالمؤمنین نوشته شده.

وقتی همام از امیرالمؤمنین وصف مؤمن را می پرسد امام متقیان چنان وصف می كند

كه همام با شنیدن آن صفات و آثار مؤمن جان می سپارد و ما دیدیم كه امام زین العابدین و امام محمد باقر علیهم السلام هم در زمان خودشان مسئول این تعریف شدند و هر یك برای اصحاب خود مؤمن را وصف كردند!!



[ صفحه 388]



اینجا هم می بینیم از امام صادق علیه السلام وصف مؤمن را می پرسند برای اصحابش تعریف می كند و شرایط مؤمن را توصیف می فرماید.

قال ابوعبدالله علیه السلام فی صفة المؤمن ینبغی للمؤمن ان یكون فیه ثمان خصال

1- وقورا عند الهزاهز 2- صبورا عند البلاء 3- شكورا عند الرخاء 4- قانعا بما رزقه لله 5- لا یظلم الاعداء 6 - لا یتحامل الاصدقاء 7 - بدنه منه فی تعب 8- والناس منه فی راحة

فرمود مؤمن هشت صفات و نشانه دارد - در انقلابات و آشوبها و رستاخیزها متین و موقر و سنگین است در بلایا و حوادث و سوانح صابر و شكیباست - در سختی و سستی و ناتوانی و تنگدستی شاكر و سپاسگزار است.

در قسمت و روزی خود قانع و راضی است - ستم و دشمنی نمی كند - سربار دوستان نمی گردد بدنش همیشه در رنج و تعب است - و مردم از زحمات او راحت هستند.

آنگاه فرمود ان العلم خلیل المؤمن والحلم وزیره والصبر امیر جنوده و الرفق اخوه واللین والده [1] .

علم دوست مؤمن است یعنی مؤمن علم دوست و دانش پرور و معارف پژوه است - حلم و بردباری و حزم و احتیاط وزیر و كمك اوست - شكیبائی و صبر سرلشكر قوای اوست - رفق و مدارا برادر اوست و نرمی و لینت پدر مؤمن است.

در تفسیر آیه كریمه و ما اكثر الناس و لو حرصت بمؤمنین فرمود:

المؤمن من له قوة فی الدین و حزم فی لین و ایمان فی یقین - و حرص فی فقه و نشاط فی هدی و برفی استقامه و علم فی حلم و كیس فی رفق و سخاء فی حق و قصد فی غنی و تجمل فی فاقة و عفو فی مقدره و طاعة لله فی نصیحته و انتهاء فی شهوة و ورع فی رغبة و حرص فی جهاد و صلاة فی شغل و صبر فی شدة فی الهزاهز وقور و فی الرخاء شكور لا یغتاب و لا یتكبر و لا یقطع الرحم و لیس بواهن و لافظ و لا غلیظ و لا یسبقه و لا یفضحه بطنه و لا یغلبه فرجه و لا یحسد الناس و لا یعیر و لا یعیر و لا یسرق ینصر المظلوم و یرحم المسكین نفسه منه فی عناء و الناس منه فی راحة-



[ صفحه 389]



لا یرغب فی عز الدنیا. و لا یجزع من ذلها للناس هم قد اقبلوا علیه و له هم قد شغله. لا یری فی حكمه نقص و لا فی رأیه و هن و لا فی دینه ضیاع یرشد من استشاره و یساعد من ساعده و یكیع عن الخناء و الجهل [2] .

فرمود مؤمن دارای قوت در دین است و دوراندیش و نرم و ملایم - و ایمان در یقین بر عقیده خود و حرص در فقه و احكام شرع دارد - و نشاط و شادی در ارشاد و هدایت نشان می دهد - نیكوكار با استقامت است علم را به حلم و دانش را به فضیلت آمیخته در رفاقت و دوستی زیرك - در سخاوت وجود و بخشش در راه حق - در بی نیازی معتقد و تحمل در فاقه دارد - در قدرت عفو می كند و در اطاعت حق نصیحت می نماید - در شهوت همیشه بی نیاز است در دنیا زاهد و به آخرت راغب در جهاد حرص دارد در مشاغل خود صله می دهد و در شدت صبر و شكیبائی می نماید در مشكلات و حوادث با وقار و سنگین است در سختی و سستی شاكر است از مؤمن غیبت نمی كند تكبر نمی ورزد - قطع رحم نمی كند - سستی و تنبلی و تن پروری پشت هم اندازی غیظ و غضب ندارد - سخیفت و فضیحت و رسوائی شكم پرستی نمی كند و بر فرجش تملك دارد بر مردم حسد نمی ورزد - عیب كسی را نمی گوید و كسی عیب او را نمی گوید زیرا عیبی ندارد - دزدی نمی كند یار مظلوم است به مسكینان رحم می كند جانش در تعب است و مردم از او در راحتند او به دنیا میل ندارد و از ذلت دنیا جزع و فزع نمی كند در غم مردم می گذارند - هم مردم را دارد در راحت آنها كار می كند در كار او و قضاوت او نقصی دیده نمی شود در رأی و فكر او سستی نیست در دنیای او آب ملكی نیندوخته - هر كس با او مشورت كند به رشد عقلی می رسد و هر كس از او مساعدت بخواهد مساعدت می كند - از جهل و خیانت بیمناك است.

این ها شرایط مؤمن است این ها صفات و خصال و آثار و نشانه های مؤمن است ولی آیا مؤمن كیست؟ و آن مؤمنی كه این صفات فاضله را داشته باشد جز خودم امام جعفر صادق علیه السلام كیست. آیا مؤمن كامل كه داری این شرایط باشد و این نكات و دقایق را شرط ایمان بداند جز ائمه معصومین كیست؟

ما را عقیده بر این است آن صفاتی كه امیرالمؤمنین برای همام فرمود و آن صفاتی كه امام زین العابدین برای اصحابش و امام محمدباقر برای شاگردان و امام جعفرصادق برای اصحابش توصیف فرمود صفاتی است كه خودشان در محیطه علم و فضیلت عمل می كردند



[ صفحه 390]



و خواستند خود را بدان خصال و مزایا معرفی كرده باشند وگرنه غیر از این چهارده معصوم تاریخ رجال اسلام و جهان كسی را نشان نمی دهد كه دارای تمام این مزایا بوده باشند و كلیه این صفات و سجایا را به كار بسته باشند.


[1] كافي باب المؤمن و صفاتة الامام الصادق علامه مظفر ص 24 بحارالانوار ج 11 ص.

[2] كافي باب المؤمن و صفاته - الامام الصادق علامه مظفر ص 34 - بحارالانوار ج 11 ص.